از رسانه‌های ادبی جهان چه خبر؟

وقت فراموشی عطر گل یخ

گاردین و جایزه‌‌ی بوکر سال ۲۰۰۷

اهدای جایزه‌ی بوکر سال ۲۰۰۷ به «آن انرایت» نویسنده‌ی چهل و پنج ساله‌ی ایرلندی مهم‌ترین خبر این هفته‌ی رسانه‌های ادبی جهان بود. خانم «انرایت» در حالی این جایزه‌ی پنجاه و دو هزار پوندی را از آن خود کرد که پس از «دوریس لسینگ» دومین زنی‌است که طی دو هفته‌ی گذشته مهم‌ترین جوایز ادبی دنیا را از آن خود می‌کند. جایزه‌ی سال گذشته‌ی بوکر نیز به خانم «کیران دسای» رسیده بود. «آن انرایت» این جایزه را به خاطر نوشتن رمان «گردهمایی» از آن خود کرده است. «هوارد دیویز» رئیس هئیت داوران بوکر کتاب «گردهمایی» را «نگاهی بی‌‌دریغ به خانواده‌ای محزون در ناملایمات زندگی» توصیف و آن را «تلخ» اما «قابل وقوع» معرفی کرد و گفت: «مطمئتم که مردم از خواندنش شگفت‌زده می‌شوند.»

داستان «گردهمایی» توسط شخصیت اصلی‌اش «ورونیکا» روایت می‌شود و ماجرای خانواده‌ای مفلوک در ایرلند است. خانواده‌ای با پدری خشن، مادری مسئولیت‌ناپذیر و کشیشی از خود راضی. روزنامه‌ی انگلیسی‌زبان «گاردین» پس از اعلام خبر اهدای جایزه‌ی بوکر به سراغ «انرایت» رفته و با او گفت‌وگوی کوتاهی کرده است. «انرایت» به «گاردین» می‌گوید: «شوهرم [سر این که جایزه را من می‌برم] شرط بسته بود… دوست دیگری هم در لندن داشتم که سر همه شرط بسته بود به غیر من، چون می‌گفت که بدشانسی می‌آورد.» «انرایت» در پاسخ به این سئوال گاردین که درباره‌ی دیگر کتاب‌هایی که در لیست نهایی بوکر بودند، چه فکر می‌کند، می‌گوید: «هنوز در کتاب‌فروشی هم نگاه‌شان نکرده‌ام. وقتی در لیست نهایی قرار گرفتم، به خودم گفتم، چه خوب، این شش هفته [تا اعلام برندگان نهایی] حسابی خوش می‌گذرد. باید بنشینم و نگران باشم.»

«آن انرایت» با وجودی که امروز نویسنده‌ی مشهوری است، اما تا قبل از اهدای بوکر تنها در محافل ادبی شناخته شده بود. وی یک پسر چهارساله و یک دختر هفت ساله دارد و در پاسخ به سئوال گاردین که چطور به حضور این دو کودک به فعالیت ادبی‌اش ادامه می‌دهد، می‌گوید: «الان که به مدرسه می‌روند، راحت‌تر است، اما واقعیت این است که هیچ‌گاه آن قدر‌ها سخت‌ام نبوده. یادم می‌آید که سال‌ها پیش گاهی مجبور می‌شدم با یک دست کالسکه بچه را هل بدهم و با دست دیگر تایپ کنم.» «انرایت» با آن دسته از منتقدانی که داستان «گردهمایی» را رونوشتی از زندگی نویسنده آن معرفی کرده ‌بودند، مخالفت می‌کند و در همین رابطه به گاردین می‌گوید: «با وجودی که راوی داستان هم‌سن من است اما کتاب خودزندگی‌نامه نیست. البته شباهت‌هایی جزئی وجود دارد.»

«آن انرایت» ۱۱ اکتبر سال ۱۹۶۲ در دوبلین ایرلند به دنیا آمده. از کالج ترینیتی دوبلین مدرک انگلیسی و فلسفه گرفته است و وقتی مادر و پدرش برای سالروز تولد بیست و یک سالگی‌اش ماشین تحریر خریدند، تصمیم گرفت که نویسنده شود. سپس از دانشگاه آنجلیای شرقی بورس تحصیلی گرفت و همانجا «نگارش خلاقانه» خواند. پس از اتمام تحصیلات بمدت شش سال در شبکه‌های تلویزیونی ایرلند، تهیه کننده‌ی فیلم بود و اولین کتابش را دوازده سال پیش به نام «کلاه گیسی که پدرم سر می‌کند» منتشر کرد. پنج سال بعد از آن یعنی در سال ۲۰۰۰ رمان «شبیه که هستی؟» را منتشر کرد. «گردهمایی» چهارمین کتاب «آن انرایت» است که امسال منتشر شده و جایزه‌ی معتبر بوکر را برایش به ارمغان آورده است. «انرایت» همچنین با نشریات مختلفی در سرتاسر جهان همکاری کرده است که مهم‌ترین آن‌ها، «نیویورکر»، «پاریس ریویو»، «گرانتا» و «گاردین» است. دغدغه‌‌های مادرانه، مذهب کاتولیک و ادبیات زنانه از مهم‌ترین مسائل مطرح شده در رمان‌های «انرایت» است.

بوکر از مهم‌ترین جوایز ادبی دنیا است و در آینده‌ی ادبی برنده‌ی آن نقش به‌سزایی دارد. «کیران دسای» برنده‌ی سال گذشته‌ی بوکر درباره‌ی تاثیر این جایزه‌ در حرفه‌ی نویسندگی‌اش به گاردین می‌گوید: «نویسنده‌ی جوان بودن کار ساده‌ای نیست. باید دیگران و حتی خودت را متقاعد کنی [که نویسنده‌ی خوبی هستی]. وقتی بوکر بردم؛ توجه همه به کتابم بیشتر شد، من هم بابت این موضوع خوشحالم اما بیشترین تاثیری که این جایزه بر زندگی‌ام گذاشت این بود که احساس می‌کردم در آینده ممکن است تمرکزم را از دست بدهم و بیشتر گرفتار بازی‌[های ادبی] بشوم.»

لوفیگارو و ترجمه‌ی «عادت می‌کنیم» زویا پیرزاد به فرانسه

کمتر نویسنده‌ای را در ایران می‌توان یافت که همچون «زویا پیرزاد» طعم شیرین موفقیت ادبی را چشیده باشد. «زویا پیرزاد» با انتشار سه مجموعه‌ داستان «مثل همه عصرها»، «طعم گس خرمالو» و «یک روز مانده به عید پاک» موفق شد جایگاه خوبی بین خوانندگان ایرانی پیدا کند و همین امر باعث شد تا انتشار اولین رمانش «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» در سال ۱۳۸۰ با استقبال خوبی روبرو بشود و یکی از رکوردهای ادبی چند سال اخیر در ایران را به نام خود کند. «چراغ ها را من خاموش می‌کنم» جایزه‌ی بهترین رمان سال ۱۳۸۰ بنیاد گلشیری و لوح تقدیر جایزه‌ی ادبی یلدا را در همان سال از آن نویسنده خود کرد. «پیرزاد» سه سال بعد از این ماجرا، دومین رمانش را به نام «عادت می‌کنیم» منتشر کرد. این کتاب هم همچون رمان اول او با استقبال خوبی روبرو شد اما نقدهایی هم در پی‌داشت و به اعتقاد عده‌ای از منتقدان ادبی «پیرزاد» در رمان دوم‌اش نتوانست همچون کتاب اول‌اش موفق عمل کند. با این همه، «زویا پیرزاد» با موفقیتی روبرو شد که بیشتر نویسندگان هم‌دوره‌اش آرزوی آن را دارند.

«عادت می‌کنیم» دو ماه پیش با ترجمه‌ی کریستف بالایی، رئیس سابق موسسه فرانسوی پژوهش در ایران به زبان فرانسه منتشر شده و واکنش‌های خوبی را در رسانه‌های ادبی این کشور به همراه داشته است. لوفیگارو در مقاله‌ای که این هفته به قلم «استرید الیارد» در ضمیمه‌ی ادبی خود منتشر کرده به بررسی این کتاب خانم «پیرزاد» پرداخته است و می‌نویسد: «همه چیز با اشتباه پارک کردن ماشین اتفاق می‌افتد.» منتقد لوفیگارو در ادامه به ماجرای داستان «عادت می‌کنیم» اشاره می‌کند و آن را به طور خلاصه شرح می‌دهد. وی در ادامه می‌نویسد: «عادت می‌کنیم تجسم بی‌هدف دردها و عشق است وقتی که انتظارش را ندارید… عادت می‌کنیم بالا انداختن شانه و طعه به سرنوشت است. زویا پیرزاد در این کتاب شعار نداده و تنها ساده، اسراری را برملا کرده که در ماجراهای عادی روزمره اتفاق می‌افتند. در این رمان، پیرزاد تهران امروز را عکاسی کرده است… زویا پیرزاد همچون جین آستین، که البته ستایش‌اش هم می‌کند، به این موضوع معتقد است که ادبیات باید زندگی واقعی را منعکس کند. زویا پیرزاد وقت فراموشی عطر گل یخ یا هنگام قرار دادن ماهی‌تابه بر روی شعله به زندگی پوزخند می‌زند.»

ادبیات زنانه، بررسی و کندوکاو روحیات و خلق و خوی زنانه، افسردگی زن و زندگی اجتماعی و خانوادگی مهم‌ترین ویژگی‌های دنیای داستانی «زویا پیرزاد» است. ترجمه‌ی فرانسه‌ی کتاب «عادت می‌کنیم» را انتشارات «زولما» ماه اوت ۲۰۰۷ منتشر کرده و ۱۸,۵۳ یورو قیمت دارد.

 

لوموند و گفت‌وگو با آلن دو باتن

ضمیمه‌ی ادبی این هفته‌ی روزنامه‌ی فرانسوی لوموند به سراغ «آلن دو باتن» نویسنده و فیلسوف معروف انگلیسی رفته و با او گفت‌وگو کرده است. «فلورانس نواویل» خبرنگار لوموند با آلن دو باتن سر میز ناهار یکی از رستوران‌های شهر لندن گفت‌وگو کرده و معتقد است که همنشینی با دوباتن از آن کارهای بانمک روزگار است چرا که نویسنده‌ی انگلیسی کتاب مشهور «پروست چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند»، به جزئیات رفتارهای اطرافیان دقت می‌کند و مدام درباره‌اشان حرف می‌زند. وی در ادامه می‌گوید که دوباتن هنگام صرف غذا بارها به کنایه‌ها و استعاره‌ها اشاره کرده و گفته: «آدمی وقتی شیئی را دوست داشته باشد، در برداشت از آن هم خوب قضاوت می‌کند.»

آلن دو باتن، رئیس دپارتمان فلسفه دانشگاه لندن، ۲۰ دسامبر ۱۹۶۹ در زوریخ سوئیس به دنیا آمده و از همان کودکی انگلیسی و فرانسه را به خوبی یاد گرفته است. در سن دوازده سالگی به همراه خانواده‌اش به لندن رفت و تحصیلاتش را در کمبریج ادامه داد و سپس در کالج شاهنشاهی لندن فلسفه خواند و از دانشگاه هاروارد دکترای فلسفه‌ی فرانسوی گرفت. دوباتن کتاب‌های مشهوری نوشته که اغلب آن‌ها تقریبا به بیست زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده است. «مقالاتی درباب عشق» را در سال ۱۹۹۳ منتشر کرد. این کتاب آنالیزی روانشناختی درباب عاشق شدن است. اما با این همه، دوباتن تنها پس از نوشتن کتاب «پروست چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند» در سال ۱۹۹۷ شهرت جهانی پیدا کرد. این کتاب که توسط خانم گلی‌ امامی به فارسی برگردانده شده، معروف‌ترین اثر دوباتن است. آلن دو باتن به روزمره کردن مفاهیم فلسفی و بیان کردن آن‌ها در قالب‌های قابل درک و ساده‌ شهرت دارد. «حرکت عاشقانه»، «تسلی فلسفه»، «هنر سیر و سفر» و «معماری شادی» از دیگر کتاب‌های آلن دوباتن است.

 

نیویورک‌تایمز و کتاب جدیدی از ریموند کارور

«تس کالاگر» بیوه‌ی «ریموند کارور»، نویسنده‌ی شهیر آمریکایی قصد دارد تا نسخه‌ی جدیدی از مجموعه داستان «وقتی از عشق حرف می‌زنیم، از چه حرف می‌زنیم؟» را منتشر کند. خانم «کالاگر» که چند سالی است از بیماری سرطان رنج می‌برد؛ تصمیم دارد هفده داستان کوتاهی را که در این مجموعه با ویرایش زیاد منتشر شده؛ دوباره چاپ کند. ویراستار این مجموعه داستان قبلا تغییرات زیادی در داستان‌های کارور داده بود، اما خانم «کالاگر» تصمیم دارد مجموعه جدید را بدون هیچ تغییری و تنها بر اساس همان متن‌هایی که کارور نوشته؛ به چاپ برساند. «کارور» خود نیز با انتشار این مجوعه با ویرایش «گوردون لیش» مخالف بوده و هشدار داده بود که «اگر این مجموعه این طوری چاپ کنند، من دیگر داستان نمی نویسم.» همسر ریموند کارور که اقدام «گوردون لیش» را غیر اخلاقی و خیانتی به شوهرش دانسته؛ حالا تصمیم دارد این کتاب را به همان شکلی منتشر کند که همسرش خواسته بود. «نیویورک‌تایمز» در همین رابطه این هفته با خانم «کالاگر» گفت‌وگو کرده است. وی به «نیویورک‌تایمز» می‌گوید: «فکر می‌کنم که این اقدام برای کتاب‌های ری مهم است؛ رازی است که باید برملا شود.» «کالاگر» با این همه به تایمز گفته «که البته نمی‌خواهم که جلوی انتشار وقتی که از عشق حرف می‌زنیم؟ را بگیرم. این مجموعه الان بخشی از تاریخ است.» «گری فیسکتجون» ناشر آن موقع کتاب کارور و کسی که کپی‌رایت کتاب به نام اوست، با این اقدام «کالاگر» مخالفت کرده و به تایمز گفته است: «ترجیح می‌دهم که ری کارور را از قبرش بکشم بیرون [تا این کار صورت بگیرد]. نمی‌فهمم که چرا تس همچین تصمیمی گرفته، انگار که بخواهد تاریخ را از نو بنویسد.»

سعید کمالی‌دهقان؛ اعتماد، پنج‌شنبه ۳ آبان‌ ۱۳۸۶

Leave a Comment