تنها مرگ به نوشتنام پایان میدهد
گاردین و بهترین کتابهای کریسمس
روزنامهی انگلیسی زبان «گاردین» این هفته به سراغ تعداد زیادی از بهترین نویسندگان دنیا رفته است و از آنها این سئوال را کرده که بهترین کتابی که کریسمس خواندهاند، یا هدیه دادهاند چه بوده. ضمیمهی ادبی «گاردین» که شنبهها منتشر میشود این هفته بیشتر صفحات خود را به این موضوع اختصاص داده است. «چیماماندا آدیچی» نویسندهی بیست و نه سالهی نیجریهای رمان «نیمی از خورشیدی زرد» که امسال برندهی یازدهمین دورهی جایزهی معروف ادبی «اورنج» شده بود در این رابطه برای «گاردین» مینویسد: «کریسمس سال گذشته در شهر اجدادیام، آبا در نیجریه، بودم و در بالکن و در معرض باد خشک زمستانی، دو عصر خود را صرف خواندن کتاب خاطرات «مشاهدهی دنیای سیاه و سفید» نوشتهی «لینوس اوگبوجی» کردم. کتاب دربارهی سالهای اولیه حضورش در نیجریه و سپس تحصیلات دانشگاهی در مصر و مهاجرت به ایالات متحده بود. کتاب خوب، ساده و بیتکلفی بود. دوستاش داشتم.» وی سپس به کتابهایی اشاره میکند که امسال قصد هدیه دادناشان را دارد و مینویسد: «کتابهایی که میخواهم هدیه بدهم، عبارتند از کتاب «پسر بورما» نوشتهی «بی باندله»، که رمانیاست بانمک دربارهی آفریقاییهایی که در زمان جنگ جهانی دوم با انگلیسیها جنگیدند و همچنین کتاب «جادهی طلایی» نوشتهی «کایل میلنر» که خاطرات جالبیاست دربارهی پیچیدگیهای نژادی در آمریکا.»
«جی.جی. بالارد» نویسندهی هفتاد و هفت سالهی انگلیسی داستانهای علمی تخیلی که رمانهای «امپراطوری خورشید» و «تصادف»اش فیلم شده، در این رابطه مینویسد که کتاب «لندن: شهری ناپدیدیها» را پارسال خوانده و امسال میخواهد کتاب «سندروم گستاخی: بوش، بلر و مستی قدرت» نوشتهی «دیوید اوون» را بخواند و آرزو میکند که بتواند سال آینده نیز کتاب «معماری پارکینگ» نوشتهی «سیمون هنلی» را مطالعه کند. «جان بنویل» نویسندهی شصت و دو سالهی ایرلندی که کتاب «دریا»اش دو سال پیش برندهی جایزهی «بوکر» شد، بهترین کتابی را که در سال ۲۰۰۷ خوانده رمان «امرسون: ذهنی بر آتش» نوشتهی «رابرت ریچاردسون» معرفی میکند. «جولین بارنس» نویسندهی پستمدرن انگلیسی کتاب خاطرات «ژول رنارد» را خوانده و آن را یکی از بهترین «خاطرات فرانسوی» توصیف کرده و تعریف و تمجیدهای «آندره ژید» را دربارهی این کتاب شاهد آورده و امیدوار است که در انگلستان هم ناشری به فکر چاپاش باشد و به زودی آن را منتشر کند.
«ای.اس بایات» نویسندهی پستمدرن انگلیسی انتخاب بهترین کتاب سال را سخت میداند و با این همه، یاد یکی از دوستان آلمانیاش کرده و مینویسد که سالها پیش هر دو، داستان «جانور در جنگل» نوشتهی «هنری جیمز» را بهترین داستان کوتاهی دانستهاند که تا به حال خواندهاند. وی سپس به زندگینامهی «برنارد مالامود» نوشتهی «فیلیپ دیویس» اشاره میکند و مینویسد: «این کتاب هر چیزی را که یک نویسنده دلش میخواهد در یک زندگینامه بخواند، همراه دارد.» وی در ادامه از دو رمان «کشوری دور» نوشتهی «دانیل میسون» و «بیدها» نوشهی «کارل مندرز» نام میبرد و آنها را کتابهایی خواندنی توصیف میکند. «پیتر کری» نویسندهی شصت و چهارسالهی استرالیایی نیز کتاب «دکترین شوک» نوشتهی «نائومی کلین» را پیشنهاد میکند. «ان انرایت» برندهی ایرلندی جایزهی «بوکر» امسال در این رابطه برای «گاردین» مینویسد: «وقتی هنوز مدرسه میرفتم، یکی از دوستانم «بلندیهای بادگیر» و «مجموعه کامل انگلیسی» اشعار «جان دون» را برای کریسمس بهم هدیه داد. بهترین هدیهای بود که یک دختر جوان هم سن و سال من میتوانست بگیرد… چند سال بعد از این که بچههای خودم به دنیا آمدند، بیشتر از آن که بخوانم، مینوشتم. امسال نیز آنچنان وقت خواندن نداشتهام اما مجموعه داستانهای «تسا هادلی» را خواندم. گاهی اوقات وقتی آدم کتابی از یک نویسندهی تازهکار میخواند و از خواندنش لذت میبرد، دلش میخواهد که او را هم جزء حلقهی دوستان ادبیاش کند. وقتی کتاب «هادلی» را خواندم همین احساس بهم دست داد. او واقعا هوش سرشاری دارد.» «انرایت» همچنین از کتابهای «کاپوشینسکی» نویسندهی و روزنامهنگار معروف نام میبرد که ژانویه امسال درگذشت.
«هری کونزرو» نویسندهی سی و هشت سالهی انگلیسی رمانهای «امپرسیونیست» و «انقلابهای من» از کتاب «برف» نوشتهی «اورهان پاموک» نویسندهی ترک برندهی نوبل سال گذشته نام میبرد و آن را «تصویری از یک شهر ترکیه زیر روکشی از برف» توصیف میکند. وی همچنین به یکی از کتابهای «جولین کوپ» دربارهی موسیقی زیرزمینی سالهای شصت و هفتاد ژاپن اشاره میکند و آن کتاب را حاوی تاریخ فرهنگی ژاپن پس از جنگ معرفی میکند. «کونزرو» در ادامهی مطلب خود به رمان جدید «حنیف قریشی» به نام «چیزی برای گفتن به تو» اشاره میکند و مینویسد که بیصبرانه منتظر است تا آن را بخواند و میگوید: «تا آنجا که از شایعات برمیآید؛ کتاب فوقالعادهای است.»
«دیوید لاج» نویسندهی انگلیسی رمان «درمان» که سالها ناماش در لیست نهایی جایزه بوکر قرار داشته، به علاقه شدیدش در کودکی به کتابهای «چارلز دیکنز» اشاره میکند و آن را مدیون پدرش میداند که سالها برای کریسمس کتابهای «دیکنز» به او هدیه داده. وی در جوانی شیفتهی «گراهام گرین» شده و علاقه به «گرین» را همیشگی توصیف کرده است. پیشنهاد کریسمس او به «گاردین» کتاب «نامههای گراهام گرین» است که به توسط «ریچارد گرین» ویرایش شده و به بازار کتاب آمده است. وی مکاتبات «گرین» را مهم دانسته و مینویسد: «نامههای گرین نشان میدهد که یک مرد چطور میتواند با احساس، آرام، ناراضی از خود و حساس به احساسات دیگران باشد.» «هیلاری منتل» نیز به یکی از کتابهای «تونی موریسون» به نام «محبوب» اشاره میکند و آن را یکی از بهترین هدایایی میداند که سالیان سال پیش به او اهدا شده است. «بلیک موریسون» هم در همین رابطه کتاب «نامههای تد هیوز» را که توسط «کریستوفر رید» جمعآوری شده، پیشنهاد میکند.
نکتهی جالب کتابهای پیشنهاد شده در «گاردین» این است که اغلب آنها و حتی اغلب نویسندگاناشان در ایران ناشناخته هستند. «گاردین» در پایان این ویژهنامه از خوانندگاناش خواسته تا شانزده دسامبر لیست کتابهای محبوب خود را برای «گاردین» ایمیل یا ارسال کنند تا در ویژهنامهی مخصوصی پیشنهاد خوانندگان را نیز به چاپ برساند.
لوموند و گفتوگو با «تی.سی. بویل»
روزنامهی فرانسوی «لوموند» که در صفحهی پایانی ضمیمهی ادبی خود به سراغ نویسندگان معروف دنیا میرود و با آنها مصاحبه میکند، این هفته با «تی.سی. بویل» نویسندهی سرشناس آمریکایی گفتوگو کرده است. «لوموند» بهمناسبت انتشار ترجمهی جدیدترین رمان «بویل» به زبان فرانسه، این گفتوگو را انجام داده است. فرانسویها از سالها پیش با «تی.سی. بویل» آشنایند و رمانهای زیادی از او به فرانسه برگردانده شده است. «بویل» برندهی بهترین رمان خارجی جایزهی معتبر «مدیسی» فرانسه در سال ۱۹۹۵ شد و از آن به بعد با اقبال خوبی در این کشور روبرو شد. «تی.کوراگاسان. بویل» دوم دسامبر سال ۱۹۴۸ در آمریکا بهدنیا آمده و تا به حال بیش از شصت داستان کوتاه در نشریات معتبر آمریکا از جمله «نیویورکر» منتشر کرده است. وی همچنین جایزهی ملی آمریکا و جایزهی «پن فاکنر» را از آن خود کرده است و شش مرتبه جایزهی «اُ هنری» را برده. «حرف بزن، حرف بزن» نام جدیدترین رمان «تی.سی. بویل» است که چند ماه پیش به فرانسه ترجمه و منتشر شد.
«لوموند» در ابتدای این گفتوگو مینویسد: «پایتخت فرانسه [پاریس]، برای این کالیفرنیایی همیشه یک شهر خارجی بوده. او شیفتهی شهر خودش است، تی.سی. بویل واقعا مریض کشور خودش است و نمیتواند مدت زیادی بدون از خانهاش دور بماند و خفه نشود. تا به حال چند بار تلاش کرده که از خانهاش دور شود و به کشورهای خارجی برود اما این تلاشها نتیجهای نداشته است. همیشه زود به دفتر کارش برگشته و شروع کرده به رفع نیاز مبرماش: نوشتن.» «لوموند» در ادامه از «بویل» نقل قول میآورد: «من معتاد نوشتنام… وقتی کتابی را تمام میکنم، یعنی وقتی صفحات پایانی آن را مینویسم، ایدهی رمان جدیدی به ذهنم میرسد. وسوسهبرانگیز است. فکر نمیکنم که روزی برسد که خیالپردازیهای من تمام شود، هیچ راهی برای ننوشتن وجود ندارد. بعضی اوقات دوستانم میگویند چرا خودت را بازنشسته نمیکنی؛ خب من هم جواب میدهم مگر شما برای غذا خوردن یا نخوردن اختیاری عمل میکنید؟ تنها مرگ است که به این جریان پایان میدهد.» «لوموند» در ادامه به اعتیاد شدید «بویل» به نوشتن اشاره کرده و تعداد قابل توجهای از رمانها و داستانهای کوتاه او را نام برده است.
لوفیگارو و مجموعه نامههای «لویی فردینان سلین»
«لوفیگارو» این هفته کتاب نامههای «لویی فردینان سلین» به ویراستارش «ماری کاناواجیا» را که به تازگی در فرانسه منتشر شده، معرفی کرده است. «سلین» سالهاست با کتاب «سفر به انتهای شب» ترجمهی مرحوم «فرهاد غبرایی» و همچنین در چند سال اخیر با رمان «مرگ قسطی» ترجمهی «مهدی سحابی» در ایران شناخته شده است. «لوفیگارو» در ابتدای معرفی خود مینویسد: «در سالهای پایانی چهل و سالهای اولیهی پنجاه، یعنی زمانی که فرانسه در گیر و دار گلیسم بود، رفت و آمد به مودون، یعنی جایی که دکتر سلین بعد برگشت از دانمارک در سپتامبر سال ۱۹۵۱ آنجا ساکن شده بود، برای افراد بسیاری مقدس بود.» خیلیها افتخار آشنایی با «سلین» را در «مودون» داشتهاند. لوفیگارو در ادامه این کتاب را حاوی مکاتبات مهمی بین «سلین» و ویراستار مخصوصاش «ماری کاناواجیا» دانسته است.
«لویی فردینان سلین» نویسنده و پزشک معروف فرانسوی است که در ۲۷ مه ۱۸۹۴ بدنیا آمد و ۱ ژوئیهی ۱۹۶۱ در «مودون» درگذشت. «سلین» پس از «مارسل پروست» نویسندهی شاهکار «در جستجوی زمان از دست رفته» دومین نویسندهی فرانسویاست که آثاراش با اقبال خوبی در ترجمه در سراسر جهان روبرو شده است. کتاب ۷۵۲ صفحهای نامههای «لویی فردینان سلین» به «ماری کاناواجیا» را انتشارات معروف «گالیمار» فرانسه نوامبر ۲۰۰۷ منتشر کرده است و ۳۷,۰۵ یورو قیمت دارد.
منبع: سعید کمالیدهقان؛ روزنامهی اعتماد ۸ آذر ۱۳۸۶
لینک مرتبط: مطلب «گاردین» دربارهی کتابهای کریسمس / گفتوگوی اختصاصی «هممیهن» با «تی.سی. بویل»