«نیلوفر آبی» ساخته «سلین اسکیاما»
فیلم «Naissance des Pieuvres» که به انگیسی با عنوان «Water Lilies» با بعبارتی «نیلوفر آبی» شناخته شده، ساخته «سلین اسکیاما» کارگردان بیستوهفت سالهی فرانسوی است. فیلم ماجرای دو دختر جوان به نامهای «ماری» و «آن» است. «ماری» ل.ز.ب.ی.ن است و عاشق «فلوریان» دختر زیبایی میشود که در گروه شنای مدرسه خوب درخشیده است. «آن» هم دختر نسبتا چاقی است که زیر بغلش مدام عرق میکند و هیچ پسری حاضر نیست با او دوست بشود. فیلم سال گذشته ساخته شده و در جشنواره کن سال ۲۰۰۷ نیز به عنوان بهترین فیلم از نگاه تماشاگران انتخاب شده است. فیلم خوشساخت و جالبیاست و برخلاف سن کم بازیگران، بازیها به شدت عالی و فوقالعاده است. فیلم «نیلوفر آبی» زیاد سر و صدا نکرده اما نشریات مهم دنیا دربارهاش نقدهای مثبتی نوشتهاند. صفحهی گاردین را برای این فیلم «اینجا» ببینید. مطلب کوتاه ویکیپدیا درباره این فیلم را نیز «اینجا» بخوانید.
«روزهای پایانی» ساخته «گاس ون سان»
یکی از اپیزودهای دوستداشتنی «پاریس، دوستت دارم» برای من اپیزود ساخته «گاس ون سان» بود. از همانجا بود که به فیلمهایش علاقهمند شدم. فیلم «فیل» را دوست داشتم. فیلم «مردن برای» هم خیلی متفاوت بود. جالب این بود که فیلمنامه «مردن برای» بر اساس کتابی از «جویس مینارد» دوست دختر قدیمی «جی.دی. سلینجر» ساخته شده. درباره «مینارد» «اینجا» بخوانید. جدیدترین فیلمی که از «گاس ون سان» دیدم، فیلم «روزهای پایانی» بود. نقش اول این فیلم را «مایکل پیت» بازی کرده. بازی «مایکل پیت» تو فیلم «رویابینها» ساخته برتولوچی را دوست داشتم اما کمتر شده که از نقشهای دیگرش در دیگر فیلمها خوشم بیاید اما بازیاش در «روزهای پایانی» بد نیست. فیلم درباره روزهای آخر زندگی ستاره اصلی گروه موسیقی «نیروانا» یعنی «کورت کوبین» است و لوکیشن فیلم واقعا دیدنیاست. «روزهای پایانی» در ویکیپدیا را نیز میتوانید اینجا بخوانید. گاردین انگار زیاد از این فیلم خوشاش نیامده و اینجا تنها مطلب کوتاهی دربارهاش نوشته. واقعا مشتاقم فیلمهای دیگر «ون سان» را هم ببینم.
«بازیهای خندهدار» ساخته «مایکل هانکه»
فیلمهای «مایکل هانکه» را بسیار دوست دارم. «معلم پیانو»، «کد ناشناس» و «پنهان» با بازی خیلی خوب «ژولین بینوش» فیلمهای بهیادماندی «هانکه» برایم هستند اما «بازیهای خندهدار» واقعا فیلم متفاوتیاست. این فیلم را «هانکه» در سال ۱۹۹۷ ساخته اما دوباره آن را امسال در سال ۲۰۰۸ از نو ساخته است. در اصل فیلم برای اولین بار با زبان آلمانی بوده و «هانکه» به خاطر انگیسی کردن دیالوگها، فیلم را بار دیگر با تغییر بازیگرها امسال ساخته. از «بازیهای خندهدار» سال ۲۰۰۸ اصلا خوشم نیامد. بازیهای چهار بازیگر اصلی فیلم در «بازیهای خندهدار» سال ۱۹۹۷ به شدت قویترند. فیلم داستان خانوادهای است که برای تعطیلات به منطقهای ییلاقی رفتهاند. دو جوان وارد ملک آنها میشوند و اعضای خانواده را آزار میدهند و اذیت میکنند و در نهایت هر سه آنها را میکشند. بازی این دو آزاردهنده در «بازیهای خندهدار» سال ۱۹۹۷ بسیار قویتر از بازیهای شخصیتهای جدید در نسخه جدید فیلم است. به نظرم «مایکل پیت» یکی از نقشهای نسبتا ضعیف عمرش را در همین فیلم بازی کرده. دربارهی «بازیهای خندهدار» سال ۱۹۹۷ اینجا و ۲۰۰۸ اینجا بخوانید.
پینوشت:
از فیلم «جوانی بدون جوانی» فرانسیس فورد کاپولا اصلا خوشم نیامد. «روزتا» ساخته «ژان پیر و لوک داردن» هم فیلم خوبی بود. این روزها کمی غمگینام و فکر کنم دوباره باید «در جستجو» را از نو بخوانم. درباره «درجستجو» اینجا قبلا یادداشت شخصی کوتاهی نوشته بودم که امشب دوباره از نو خواندمش. گاردین هم برایم صفحهای ایجاد کرده که میتوانید اینجا ببینید.