یک گوشهی پاک و پرنور
بیشتر از آن که داستانهای «ارنست همینگوی» را خوانده باشم، دربارهی زندگی، دوستان و نامههایی که به این و آن نوشته خواندهام. آنقدر دوستش دارم که طرز زندگی کردنش، نوع اتاق خوابش، قفسههای کتابخانهش، پوسترهای روی دیوارهای اتاقش، سرهای حیواناتی که جا به جای خانه نصب شده، حیات خانهاش، کاناپههای خانه و حتی دستشویی خانهاش هم برایم جذاب است و مطمئنم که برای خیلیهای دیگر هم جذاب و دیدنی است. آنهایی که عاشق «پاپا» هستند.
اینجا «فینکا ویجیا» است. یعنی همان جایی که به معنای واقعی کلمه برای «ارنست همینگوی» خانه به حساب میآمده. جایی که شاهکارهای بسیاری را نوشته و از آدمهای زیادی در دهکده الهام گرفته یا شاید همان «یک گوشهی پاک و پر نور» نویسندهی پر ادا و اصول آمریکایی است. خانه یک طبقه است و در ده مایلی «هاوانا» قرار دارد و به موزه تبدیل شده. هنوز همانطور حفظ شده، با تمام کتابهایی که در کتابخانهها قرار داشته یا با تمام پوسترهایی که روی درها و دیوارها نصب بوده. حتا در دستشویی خانه هم یک قفسه کتاب قرار گرفته. بیرون از خانه علاوه بر استخری که «همینگوی» داخلش شنا میکرده، یک برج و قبرهای چهار سگ «همینگوی» هم دیده میشود. داخل خانه هم بطریهای شراب و برندی همانطور قرار گرفته.
قبلا دربارهی همینگوی نوشتهام: «نامه نگاریهای همینگوی با فاکنر» / «نامه نگاریهای همینگوی با فیتزجرالد» / «نقد بارگاس یوسا بر پیرمرد و دریا»
تو را خدا پوسترهای گاوبازی را نگاه کنید
این هم اتاق کارش بوده
این هم انگار همان کشتی سانتیگوی کتاب «پیرمرد ودریا» است که گوشهی حیات خانه قرار دارد
بقیهی عکسها: نمای بیرونی ۱ / نمای بیرونی ۲ / نمای بیرونی ۳ / نمای بیرونی ۴ / نمای دهکده / اتاق کار / نمای خانه / نمای اتاق خواب / نمای دستشویی / نمای کشتی ماهیگیری / نمای بطریهای شراب / نمای داخل خانه / قبر سگها / نمای استخر حیات خانه